فضلی آماج
رمضان در فراسوی خود، فرزانگیهای زیادی دارد که یکی از آن، احساس درد دیگران است.
یعنی در این ماه آدمها- آری؛ آدمها- با تمام تاروپودشان احساس میکنند که نداشتن یعنی چه؟ مأمور بودن یعنی چه؟ اما شوربختانه در این ماه شمار زیادی از این صاحبان کار و صاحبان مال به جای اینکه ضمیر بهخواب رفتۀ شان برخیزد و آهنگ سفر سوی خدا کند، هنوز دلشان سنگتر و وجدانشان پرغبارتر شده و انگار عزم را جزم کردهاند که در ستمگری و فرعونگری از دیگران سبقت بجویند و حتی در سیمای خشنشان دیده میشود که ناجوری روانی کارشان را به جای کشانده که از تضرع و آه و ناله دیگران، به نحوی لذت میبرند.
هرچند اینان به چنین وضعیتی دلخوش اند و سرمست؛ اما در اصل باید بر حال اینان گریست و لاجرم برایشان تذکری داد، شاید این تذکر سودی برساند.
ازاینرو؛ به حکم فذکر، مه هم به نوبهٔ خود اینها را تقدیم شان میکنم:
- روزه، گرسنه نگهداشتن شکم نیست؛ رسول اکرم صلی الله علیه وسلم میفرمایند: من لم يدع قول الزور والعمل به فليس لله حاجة في إن يدع طعامه وشرابه؛ یعنی هر که از سخن دروغ و از کجیها دست مبردارد، خدا نیازی به این ندارد که دست از خوردن و نوشیدن بردارد؛
- همان گونه که خودت آدمی و فرزندان جناب عالی آدماند و باید به خواستههای آنان پاسخ گفت و دردشان را مداوا کرد، این چنین باید بر وجدانت بقبولانی که دیگران هم مثل شمایند و جناب عالی یک سروگردن از دیگران بالا نیست و شما که خویشتن را مؤمن میخوانید مقتضای ایمان چه که مقتضای آدمیت این است که درد دیگران را احساس کنی؛ الا تو کز محنت دیگران بیغمی نشایند که نهند نامت آدمی؛ بلی رسول اکرم فرمودند: مَثَلُ الْمُؤْمِنِينَ فِي تَوَادِّهِمْ وَتَرَاحُمِهِمْ وَتَعَاطُفِهِمْ مَثَلُ الْجَسَدِ؛ إِذَا اشْتَكَى مِنْهُ عُضْوٌ تَدَاعَى لَهُ سَائِرُ الْجَسَدِ بِالسَّهَرِ وَالْحُمَّى؛
یعنی مؤمنان از روی مهرورزی؛ دلسوزی و عطوفت چون یک تناند؛ اگر عضوی در پی شبزندهداری و تب بیقرار شد، همۀ بدن به درد میآید؛
- اگر بر کسی لطفی نمیتوانی، دستکم دست ظلم را از سر کارگرانت بردار، مثلاً: اگر خداوند این نعمت را نصیبت نکرده است که در این ماه خجسته دست مستمندی را بگیری، علی الأقل این عنایت را بکن که در پرداخت دستمزد این بیچارگان تأخیر مکن، رسول اکرم صلی الله علیه وسلم میفرماید: «أعطوا الأجير حقه قبل أن يجف عرقه» رواه ابن ماجه؛ یعنی حق کارگر را پیش از آن که عرقش خشک شود بپردازید؛
- از حدیث بالا این نکته را بگیر که دستمزدی را که میپردازی، کرم و جوانمردی حضرت عالی نیست؛ بلکه این حق کارگر است؛
- ایمانداری و عیاری این را ایجاب میکند که وقتی افتادهای دیدی دستش بگیر؛ نه اینکه از مجبوریت و افتادگی آن بهره، کشی؛ اگر پولت و یا قدرت و مکنتت خواست تو را بفریبد این سخن حافظ را به یاد داشته باش:
دایم گل این بوستان شاداب نمیماند* دریاب ضعیفان را در وقت توانایی
اگر در صدق این سخن شک داری، به حول وحوشت نگاه کن؛ چه گلهایی که خزان نشدند و چه نونهالانی که درخت نشدند؟
- این را هم باید بدانی که نفس خسیس تو هرگز به هرچه جمع کنی قناعت نخواهد کرد، نفس تو مثل دوزخ است که فریاد بر میدارد هل من مزید؛ یعنی دیگر هم هست؟
رسول اکرم صلی الله علیه وسلم میفرماید: لو كان لابن آدم واديان من مال لابتغى واديا ثالثا ولا يملأ جوف ابن آدم إلا التراب ويتوب الله على من تاب ؛ یعنی اگر فرزند آدم دو بیابان مال داشته باشد، سومی را هم میطلبد و نفس آدمی را جز خاک چیزی سیر نمیکند و خداوند توبۀ توبهکنندگان را میپذیرد؛
- خدمت عرض شود که یکی از دلایل رفتن به جهنم عدم اطعام مسکین و حتی عدم ترغیب جدی به اطعام مسکین است؛ قرآنکریم حکایت میکند که زمانی دوزخیان به دوزخ برده میشوند ، از ایشان پرسیده میشود: ماسلککم فی سقر؟ یعنی شما را چه چیز به دوزخ کشاند؟ دوزخیان چند عامل را بر میشمارند و از آن میان یکی هم این را یاد میکنند:
ولم نک نطعم المسکین؛ یعنی ما به مسکینان طعام نمیدادیم
این چنین سورۀ ماعون وقتی صفات کسانی را که به روز آخرت ایمان ندارند، بر میشمارد، یکی هم این را عنوان میکند:
ولایحض علی طعام المسکین؛ یعنی بر طعامدادن مسکین مردم را زیاد ترغیب نمیکرد.
از این روست که در آموزههایی از رسول اکرم صلیالله علیه وسلم میخوانیم که تلاشگری را که برای سیرکردن مسکین و بیوه زنی گام بر میدارد، همسان مجاهد فی سبیل الله و یا همسنگِ همیشهروزهدار میداند؛
- زکات فطر؛ این چنین خود یکی از این مظاهر همدردی دین با مسکینان و بیچارگان است، صدقه فطر واجبی است که باید آن را پیش از روز عید پرداخت و حتی در این صدقه عقل و بلوغ هم شرط نیست؛ یعنی از دارایی دیوانه و کودک هم باید پرداخته شود و اگر ولی و سرپرست دیوانه و کودک به پرداخت صدقه فطر اقدام نکرد، در شرع خدا گناهکار شمره میشود و رسول اکرم صلی الله علیه وسلم به پرداخت این زکات اینگونه ترغیب میفرمایند: «در این روز آنان (نیازمندان) را بینیاز بسازید»
اندازۀ زکات فطر: اندازه و مقدار زکات فطر یک صاع گندم است یعنی نزدیک به دوکیلو گندم است، البته ناگفته پیداست که این اندازه پایانی است یعنی میتوان از این بیشتر پرداخت و رویهمرفته میتوان بهای آن را نیز طبق مذهب احناف پرداخت.
- تقویت روان: یکی از دلایل تنگچشمیهای صاحبان مال و انگیزۀ لئامت و خساست آنان، روان ناجور و ارادۀ لنگ آنان است، روزه مرهمی است که باید مداوای این زخمهای ناسور شود، آخر انسان تنها همین گوشت و پوست و ریشه که نیست، انسان موجودی است که در آن خدا از روح خود دمیده است، اگر این روح و روان در انسان پژمرده شد، در واقع انسانیت دارد در او میمرد و نباید هم از چنین هیکلی انتظار خیری را داشت، چون منبع فیوضات خیر در روان آدم است، از این رو، اسلام در ماه صیام در کنار فرضیت روزه؛ عبادات دیگری را سفارش میکند؛ تا این روانِ پریش و ناسور، بهبود یابد، یکی از آموزههای رمضانی که در این باب خیلی کارا میباشد، اعتکاف است؛
- اعتکاف: اعتکاف عبارت از عبادتی است که با پاییدن در مسجد به صورت مخصوص صورت میپذیرد، احناف این عبادت را در ده پایانی رمضان، سنت مؤکد کفایی میدانند و در غیر آن مستحبش میخوانند، البته این هم هویداست که این عبادت باید در مسجد صورت بگیرد؛ یعنی در خانه نباید باشد و با نیت باید همراه باشد و بالطبع معتکف، لاجرم- برای صحت و حلالبودن آن- از حیض و نفاس و جنابت پاک باشد؛
مدت اعتکاف: فقه حنفی، حنبلی و شافعی برای کمترین زمان اعتکاف زمانی را معیین نکردند و لحظاتی را هم را برای کمترین زمان اعتکاف درست میدانند؛ اما فقه مالکی کمترین زمان را برای اعتکاف یکشب ویکروز میدانند؛
مفسدات اعتکاف: مفسدات اعتکاف؛ یعنی چیزهایی که باعث از بینرفتن و تباهشدن اعتکاف میشود اینهاست:
1- جماع و یا همخوابی؛ اما انگیزهها و مقدمات همخوابی چون بوسیدن و بدن را در بدن هم سایدن، در صورتی که به انزال نینجامد، اعتکاف را فاسد نمیکند؛
2- خروج از مسجد در صورتی که اعتکاف نذری باشد.
- اخیراً؛ رجای ما از خالق بزرگ این است که توفیق عمل به این را نصیب کند وماذلک علی الله بعزیز.