سخن روز

۱۳۹۸/۰۳/۲۰

مسلمانان بی خدا


از آخرین پیام آسمان به زمین بیشتر از 1400 سال می گذرد. چهارده قرن پیش خالق بشر و آفریننده هستی مجموعه کامل از دستورات و رهنمایی خود را به همراه معرفی نامه خود و مخلوق خود به زمین فرستاد. و توسط پیامبرش حضرت محمد صلی الله علیه وسلم برای جهانیان عرضه نمود. امروز این پیام و مجموعه را بنام قرآن می شناسیم.
اکنون چهارده قرن پس از آن، اسلام بیشتر از 1.600.000 پیرو دارد. بهتر است بگویم نزدیک به دومیلیارد نفر که ادعا می کنند از قرآن و اسلام پیروی می کنند. اما چیزی که تقریبا در زندگی هیچ مسلمانی وجود ندارد پیروی از دستورات قرآن است. به یقین می توان گفت که در خانه هریک از مسلمانان عصر حاضر یک نسخه از قرآن شریف با چاپ خوانا، صفحات مزین و منقش، جلد زیبا و در هفت پوش وجود دارد و در بلند ترین مکان نگهداری میشود. اما بیش از 90 درصد مسلمانان قادر به خواندن متن عربی آن نیستند و بیش از 99 درصد از مسلمانان معنی و مفهوم آیات و نوشته های قرآن را نمی دانند.
به عنوان نمونه کشور که من در آن زندگی میکنم بیشتر باشندگان آن مسلمان هستند. در اینجا مسلمان بودن تنها به نام است وهمه چیز در گفتار خلاصه شده و کردار مسلمانان کاملا بر عکس است. هر چند نمیتوان بخش عبادات اسلامی را در این قالب انداخت اما عبادت که باعث اصلاح فرد نشود به غیر از خسته گی حاصل دیگری ندارد.
از گروه های تندروی اسلامی همانند طالب و داعش شروع میکنم همان های که زیر بیرق اسلام و تحت شعار لا اله الا الله جان هزاران انسان بی گناه را گرفتند و میگیرند. تمام گروه های اسلامی که در هر گوشه از ممالک اسلامی فعالیت می کند بدون توحش، کشتار، قتل و غارت دستاورد دیگری ندارند. هر چند این گروه ها توسط تعدادی از مسلمانان پذیرفته نشده اند و آنها را معرف مسلمانان نمی دانند. اما بدون شک  چه بپذیریم یا نه آنها جزئی از جامعه مسلمانان امروزه هستند و با اینکه به خدا باوردارند و به گمان خودشان برای خدا می جنگند اما خدا در زندگی شان وجود ندارد. قتل و کشتار در اسلام جایی ندارد و صراحتا میتوان گفت که کلمه اسلام به معنی صلح بوده و جنگ از نظر اسلام مردود است.
از این گروه ها که بگذریم و فرض کنیم که این ها تعدادی از مسلمانان فریب خورده هستند، در خود جامعه مسلمانان هم لایتناهی حوادث و اتفاقات به وقوع می پیوندد که از یک خداباور انتظار نمی رود.
ترتیب این مقاله مصادف است با 23 روز از رمضان سال 1440 هجری قمری. در اسلام ماه رمضان ماه عبادت و خدا ترسی است. روز ها روزه گرفتن و شبها نماز خواندن.
اما در کشور من ماه رمضان فقط در روزه و نماز خلاصه میشود. از تورم 50 درصدی و افزایش قیمت ها در ماه رمضان که بگذریم. و اگربرخورد های خشن و چهره های افسرده مسلمان را در نظر نگیریم شاهد حوادث هستیم که انسان را متحیر میسازد. و بدون شک از خود خواهد پرسید چگونه ممکن است کسی که بخدا باورد دارد دست به همچنین کاری بزند.
در جریان ماه رمضان کنونی در کشور منفور که من زندگی میکنم و در مدت کمتر از بیست روز:
-          قتل عام یک خانواده هفت نفری به شمول دو کودک و یک خانم حامله در شهر کابل
-          تجاوز گروهی هشت نفری بر یک خانم قابله در سمنگان در حضور پدر و همسرش
-          ترور یک خانم خبر نگار در شهر کابل
-          و ...
اگر اتفاقات فوق را حوادث عادی بخوانید و مدعی شوید که ممکن است چنین موضوعات در هر اجتماعی رخ دهد. چگونه میتوان فساد مالی و گسترده در ادارات و دفاتر حکومتی را خدا باورانه جلوه داد. کارمندان مرتشی وفاسد این ادارات در اجتماع مسلمانان زندگی می کنند و جزئی از آن هستند. آیا کسی که خدا را باور دارد و می داند که روزی به نزد خالق خود ایستاده خواهد شد و از او در مورد آنچه انجام داده است پرسیده خواهد شد دست به رشوت می زند؟ قطعا نه . پس وجود فساد نشان می دهد که خدا فقط در زبان و گفتار مردم ما بوده و در قلب شان وجود ندارد.
از فساد اخلاقی چی؟ تجاوز جنسی بر دختران فوتبالیست افغانستان در این اواخر خبر ساز شد. و کمی پس از آن رسوایی ارگ که تعدادی مدعی شدند بهترین وسیله و مهارت برای استخدام خانم ها در ارگ ریاست جمهوری افغانستان استفاده از پائین تنه است.
آیا فکر میکنید که مسلمانی که از خدا میترسد و خدا  در زندگی او وجود دارد دست به فحشا و زنا میزند؟ بدون شک نه
موارد همچون دروغ های خورد و کوچک از سیاسیون گرفته تا افراد عادی، تهمت های بزرگ از رسانه های صوتی تصویری شروع تا شبکه های اجتماعی، اسراف، خودنمائی، کمک و پشتیبانی از ظالم، قمار، سودخواری، و ... اعمالی هستند که از طرف اسلام نکوهش شده و شخص مسلمان مامور است تا از انجام آن بپرهیزد. اما اینگونه نیست تمامی این موارد و حتی بیشتر از آن در اجتماع مسلمانان و حتی به مراتب بیشتر از ممالک غیر اسلامی وجود دارد.
با همه اینها چگونه میتوان مدعی شد که خدا در زندگی مسلمان وجود دارد. شخص مسلمان نه در گفتار، بلکه درکردار خود از خدا میترسد و اورا حاضر و ناظر میداند.